وقتی احساس میکنید در رابطهتان علاقه کم شده، این را بدانید
در یک رابطه عاشقانه، احساس امنیت و دوست داشته شدن از بنیادیترین نیازهاست. وقتی این احساس خدشهدار میشود و شک و تردید به دلمان راه پیدا میکند که آیا طرف مقابل واقعاً به ما علاقهمند است یا نه، اضطراب و ناامیدی میتوانند جایگزین شادی و صمیمیت شوند. اما چرا این حس ناخوشایند گاهی اوقات به سراغمان میآید؟ دلایل متعددی وجود دارد که در ادامه به ۱۵ مورد از مهمترین آنها اشاره میکنیم:
- ✅
کمبود زمان و توجه:
زندگی مدرن پر از مشغله است. اگر طرف مقابل زمان کافی برای شما نمیگذارد و توجه لازم را نشان نمیدهد، این احساس میتواند به وجود بیاید. - ✅
عدم ابراز کلامی علاقه:
برخی افراد در بیان احساسات خود مشکل دارند. ممکن است علاقه داشته باشند، اما آن را به زبان نیاورند. - ✅
تفاوت در زبان عشق:
هر فردی به شکل متفاوتی عشق را درک و ابراز میکند. ممکن است زبان عشق شما با طرف مقابل متفاوت باشد و به همین دلیل احساس بیتوجهی کنید. - ✅
مشکلات و استرسهای شخصی:
گاهی اوقات، طرف مقابل به دلیل مشکلات شخصی یا استرسهای کاری، تمرکز کافی برای توجه به رابطه را ندارد. - ✅
ترس از صمیمیت:
برخی افراد ناخودآگاه از صمیمیت زیاد میترسند و به همین دلیل کمی از شما فاصله میگیرند. - ✅
عدم مهارتهای ارتباطی:
ضعف در مهارتهای ارتباطی میتواند منجر به سوءتفاهم و ایجاد این احساس شود. - ✅
وجود مشکلات حلنشده در رابطه:
اگر مسائل حلنشدهای در رابطه وجود داشته باشد، میتواند بر کیفیت ارتباط و احساسات شما تأثیر بگذارد. - ✅
مقایسه با روابط دیگر:
مقایسه رابطه خود با روابط دیگران (بهویژه در شبکههای اجتماعی) میتواند باعث ایجاد انتظارات غیرواقعی و احساس نارضایتی شود. - ✅
تغییر در رفتار:
اگر به تازگی تغییری در رفتار طرف مقابل مشاهده کردهاید، ممکن است دلیلی برای نگرانی وجود داشته باشد. - ✅
وجود شخص دیگر:
متاسفانه، یکی از دلایل احتمالی میتواند وجود شخص دیگری در زندگی طرف مقابل باشد. - ✅
کاهش جذابیت:
در برخی موارد، ممکن است پس از مدتی جذابیت اولیه کم شود و نیاز به تلاش دوباره برای حفظ آن باشد.

- ✅
انتظارات غیرواقعی:
انتظارات بیش از حد از طرف مقابل و رابطه، میتواند منجر به ناامیدی و احساس بیتوجهی شود. - ✅
عدم قدردانی:
اگر طرف مقابل از تلاشها و محبتهای شما قدردانی نکند، این احساس میتواند به وجود بیاید.
- ✅
تفاوت در اهداف و ارزشها:
اگر اهداف و ارزشهای شما با طرف مقابل همخوانی نداشته باشد، ممکن است در طول زمان احساس دوری و عدم علاقه کنید. - ✅
فقدان برنامه ریزی برای آینده:
اگر هیچ برنامه ای برای اینده وجود ندارد و طرف مقابل تمایلی به برنامه ریزی نشان نمیدهد, این احساس میتواند نشات بگیرد.
باید به احساسات خود احترام بگذارید و با طرف مقابل در مورد نگرانیهای خود صحبت کنید. در بسیاری از موارد، با برقراری ارتباط با صداقت و تلاش مشترک میتوان مشکلات را حل کرد و رابطه را بهبود بخشید. سلامت روان و عزت نفس شما از هر رابطهای مهمتر است. اگر در رابطهای احساس ناخوشایندی دارید که قابل حل نیست، به خودتان اجازه دهید که آن رابطه را ترک کنید.
1. تفاوت در ابراز عشق
یکی از رایجترین دلایل، تفاوت در نحوه ابراز علاقه است.ممکن است شما به کلام علاقه داشته باشید، در حالی که پارتنرتان با عمل و خدمت کردن علاقه خود را نشان دهد.این تفاوت میتواند باعث سوء برداشت شود.اگر زبان عشق شما کلامی باشد و طرف مقابل بیشتر عملی باشد، ممکن است احساس کنید که او به اندازه کافی به شما نمیگوید “دوستت دارم”.به همین ترتیب، اگر شما اهل عمل هستید و طرف مقابل بیشتر کلامی است، ممکن است فکر کنید که او فقط حرف میزند و کاری انجام نمیدهد.برای رفع این مشکل، باید با هم صحبت کنید و زبان عشق یکدیگر را بشناسید و به آن احترام بگذارید.
تلاش کنید تا کمی از روشهای ابراز علاقه طرف مقابل را یاد بگیرید و از آنها استفاده کنید.
این کار باعث میشود که هر دوی شما احساس کنید که دیده میشوید و مورد قدردانی قرار میگیرید.
2. انتظارات غیر واقعبینانه
گاهی اوقات، انتظارات ما از یک رابطه عاشقانه غیر واقعبینانه است. ممکن است فکر کنیم که پارتنرمان باید همیشه در دسترس باشد، همیشه خوشحال باشد و همیشه نیازهای ما را برآورده کند. این انتظارات، بار سنگینی را بر دوش رابطه میگذارند. هیچ کس نمیتواند همیشه کامل باشد و همیشه نیازهای شما را برآورده کند. همه ما روزهای بد داریم و گاهی اوقات نیاز داریم که فضا داشته باشیم. اگر انتظارات شما خیلی بالا باشد، ممکن است به راحتی ناامید شوید و احساس کنید که طرف مقابل به شما اهمیت نمیدهد. به جای تمرکز بر روی چیزهایی که پارتنرتان انجام نمیدهد، بر روی چیزهایی که انجام میدهد تمرکز کنید. قدردانی از تلاشهای کوچک او میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.
3. عدم توجه به نیازهای یکدیگر
در یک رابطه سالم، هر دو طرف باید به نیازهای یکدیگر توجه کنند. این به معنای گوش دادن فعال، همدلی و تلاش برای درک دیدگاه طرف مقابل است. اگر یکی از طرفین احساس کند که نیازهایش نادیده گرفته میشود، ممکن است احساس کند که طرف مقابل به او اهمیت نمیدهد.
به نیازهای عاطفی، جسمی و روانی پارتنرتان توجه کنید. از او بپرسید که چه چیزی باعث میشود احساس کند که دوستش دارید و مورد قدردانی قرار میگیرد. سعی کنید کارهایی انجام دهید که نشان دهد به او اهمیت میدهید، حتی اگر این کارها کوچک باشند. اگر هر دو طرف به نیازهای یکدیگر توجه کنند، رابطه قویتر و رضایتبخشتری خواهند داشت. نادیده گرفتن نیازهای طرف مقابل میتواند منجر به رنجش، نارضایتی و جدایی شود.
4. کمبود ارتباط موثر
ارتباط موثر کلید هر رابطه موفقی است.اگر شما و پارتنرتان نتوانید به طور با صداقت و باز با یکدیگر صحبت کنید، ممکن است سوء تفاهمهای زیادی ایجاد شود و احساس کنید که طرف مقابل به شما گوش نمیدهد یا اهمیت نمیدهد.سعی کنید در مورد احساسات، نیازها و نگرانیهای خود با پارتنرتان صحبت کنید.به او اجازه دهید بداند که چه چیزی شما را آزار میدهد و چه چیزی باعث خوشحالی شما میشود.هنگام صحبت کردن با او، سعی کنید همدل باشید و از قضاوت خودداری کنید.به او گوش دهید و سعی کنید دیدگاه او را درک کنید، حتی اگر با آن موافق نباشید.
از عبارات “من” استفاده کنید تا احساسات خود را بیان کنید، به جای اینکه او را سرزنش کنید.
مثلا به جای اینکه بگویید “تو هیچ وقت به من گوش نمیدهی”، بگویید “من احساس میکنم وقتی با تو صحبت میکنم، شنیده نمیشوم”.
5. مشغولیتهای زیاد و کمبود وقت
زندگیهای پرمشغله میتواند بر روابط عاشقانه تاثیر منفی بگذارد.اگر هر دو نفر خیلی مشغول کار، تحصیل یا سایر فعالیتها باشند، ممکن است زمان کافی برای با هم بودن و تقویت رابطه نداشته باشند.این کمبود وقت میتواند باعث شود که یکی از طرفین احساس کند که نادیده گرفته میشود.سعی کنید زمان مشخصی را در هفته برای با هم بودن اختصاص دهید.این زمان میتواند شامل یک شام عاشقانه، یک پیادهروی در پارک یا حتی فقط یک ساعت صحبت کردن با یکدیگر باشد.در طول این زمان، تمام تمرکز خود را بر روی پارتنرتان بگذارید و از تلفن همراه و سایر حواسپرتیها دوری کنید.
حتی اگر وقت زیادی ندارید، سعی کنید از لحظات کوچک برای نشان دادن علاقه خود استفاده کنید، مانند ارسال یک پیام کوتاه عاشقانه یا گذاشتن یک یادداشت برای او.
حتی یک ساعت با کیفیت در کنار پارتنرتان میتواند تاثیر بسیار بیشتری از چندین ساعت با هم بودن بدون توجه به یکدیگر داشته باشد.
6. استرس و فشارهای زندگی
استرس و فشارهای زندگی میتوانند بر خلق و خو و رفتار ما تاثیر بگذارند. اگر یکی از طرفین تحت استرس زیادی باشد، ممکن است عصبی، بیحوصله یا بیتوجه به نظر برسد. این رفتار میتواند باعث شود که طرف مقابل احساس کند که مورد علاقه نیست. سعی کنید از منابع استرس پارتنرتان آگاه باشید و به او کمک کنید تا با آنها مقابله کند. به او پیشنهاد دهید که با هم مدیتیشن کنید، ورزش کنید یا به طبیعت بروید. به او اجازه دهید بداند که شما در کنار او هستید و از او حمایت میکنید. هنگامی که پارتنرتان تحت استرس است، سعی کنید صبور و درک باشید.
7. مشکلات حل نشده گذشته
اگر در گذشته مشکلی در رابطه شما وجود داشته که حل نشده باقی مانده است، ممکن است هنوز هم بر احساسات شما تاثیر بگذارد. این مشکلات حل نشده میتوانند باعث ایجاد رنجش، بیاعتمادی و احساس عدم امنیت شوند. این احساسات میتوانند باعث شوند که شما احساس کنید که پارتنرتان به شما اهمیت نمیدهد. با پارتنرتان در مورد مشکلات حل نشده گذشته صحبت کنید. سعی کنید دیدگاه او را درک کنید و به او اجازه دهید دیدگاه خود را بیان کند. در صورت نیاز، از یک مشاور زوج درمانی کمک بگیرید. با این حال، اگر هر دو طرف مایل به تلاش باشند، میتوانند بر مشکلات گذشته غلبه کنند و رابطه قویتری بسازند. نادیده گرفتن مشکلات گذشته میتواند منجر به انباشته شدن رنجش و فروپاشی رابطه شود.
8. مقایسه با روابط دیگران
مقایسه رابطه خود با روابط دیگران یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که میتوانید انجام دهید.هر رابطه منحصر به فرد است و مقایسه آن با روابط دیگران فقط باعث ایجاد نارضایتی و حسادت میشود.ممکن است فکر کنید که رابطه شما به اندازه روابط دیگران “عاشقانه” یا “هیجانانگیز” نیست، و این باعث شود که احساس کنید که پارتنرتان به شما اهمیت نمیدهد.افراد معمولاً فقط بهترین لحظات زندگی خود را در رسانههای اجتماعی به اشتراک میگذارند و از مشکلات و چالشهای خود صحبت نمیکنند.به جای مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، بر روی نقاط قوت و زیباییهای رابطه خود تمرکز کنید.
قدردان چیزهایی باشید که در رابطه خود دارید و سعی کنید با هم روی بهبود آن کار کنید.
مهم این است که شما و پارتنرتان با هم کار کنید تا بر این چالشها غلبه کنید و رابطه قویتری بسازید.
9. اعتماد به نفس پایین
اعتماد به نفس پایین میتواند باعث شود که شما دائماً به عشق و علاقه پارتنرتان شک کنید. ممکن است فکر کنید که شما به اندازه کافی خوب نیستید و پارتنرتان به زودی شما را ترک خواهد کرد. این افکار میتوانند باعث شوند که شما بیش از حد به پارتنرتان بچسبید یا او را دائماً آزمایش کنید، که این رفتارها میتوانند او را از شما دور کنند. سعی کنید اعتماد به نفس خود را افزایش دهید. بر روی نقاط قوت خود تمرکز کنید و از خودتان مراقبت کنید. به خودتان یادآوری کنید که شما لایق عشق و احترام هستید. در صورت نیاز، از یک روانشناس کمک بگیرید.
10. ترس از صمیمیت
ترس از صمیمیت میتواند باعث شود که شما از نزدیک شدن به پارتنرتان خودداری کنید. ممکن است از آسیب پذیر بودن، نشان دادن احساسات واقعی خود یا اعتماد کردن به او بترسید. این اجتناب میتواند باعث شود که پارتنرتان احساس کند که شما از او فاصله میگیرید و به او اهمیت نمیدهید. سعی کنید ترس خود را از صمیمیت شناسایی کنید و با آن مقابله کنید. با پارتنرتان در مورد ترسهای خود صحبت کنید و به او اجازه دهید بداند که چرا از نزدیک شدن به او میترسید. به تدریج سعی کنید کمی آسیب پذیرتر باشید و احساسات خود را با او به اشتراک بگذارید. اگر بتوانید بر ترس خود از صمیمیت غلبه کنید، میتوانید رابطه عمیقتر و رضایتبخشتری داشته باشید. در صورت نیاز، از یک مشاور کمک بگیرید.
11. تغییر در اولویتها
گاهی اوقات، اولویتهای افراد در طول زمان تغییر میکند. ممکن است پارتنرتان قبلاً زمان زیادی را صرف شما میکرد، اما اکنون بیشتر به کار، تحصیل یا سایر فعالیتها توجه میکند. این تغییر در اولویتها میتواند باعث شود که شما احساس کنید که دیگر برای او مهم نیستید. سعی کنید درک کنید که چرا اولویتهای پارتنرتان تغییر کرده است. با او در مورد تغییرات زندگیاش صحبت کنید و به او اجازه دهید بداند که چگونه این تغییرات بر شما تاثیر میگذارد. به جای اینکه از او عصبانی شوید، سعی کنید از او حمایت کنید و به او کمک کنید تا به اهدافش برسد. اگر هر دو طرف مایل به سازگاری باشید، میتوانید رابطه قوی و پایداری داشته باشید. اولویت های هر فرد در زندگی شخصی است و باید به آن احترام گذاشت.
12. تکراری شدن رابطه
بعد از مدتی، روابط میتوانند تکراری شوند. ممکن است احساس کنید که هر روز یک کار را انجام میدهید و هیچ هیجان یا تازگی در رابطه شما وجود ندارد. این تکرار میتواند باعث شود که احساس کنید که پارتنرتان دیگر علاقهای به شما ندارد. سعی کنید کمی هیجان و تازگی به رابطه خود اضافه کنید. با هم به سفر بروید، یک سرگرمی جدید را امتحان کنید یا یک قرار ملاقات غیرمنتظره داشته باشید. اگر هر دو طرف مایل به تلاش باشید، میتوانید از تکراری شدن رابطه جلوگیری کنید و آن را برای سالهای طولانی جذاب نگه دارید. حتی یک تغییر کوچک در روال روزمره میتواند تفاوت ایجاد کند.
13. عدم قدردانی از تلاشهای طرف مقابل
اگر یکی از طرفین دائماً تلاش میکند و طرف دیگر قدردان این تلاشها نباشد، میتواند باعث ایجاد احساس نارضایتی و بیارزشی شود. ممکن است پارتنرتان کارهای زیادی برای شما انجام دهد، اما اگر شما هرگز از او تشکر نکنید یا قدردانی خود را نشان ندهید، ممکن است احساس کند که به او اهمیت نمیدهید. سعی کنید قدردان تلاشهای پارتنرتان باشید. به او بگویید که از کارهایی که برای شما انجام میدهد سپاسگزار هستید و چقدر برایتان مهم است. حتی یک تشکر ساده میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. اگر هر دو طرف قدردان تلاشهای یکدیگر باشند، رابطه قویتر و رضایتبخشتری خواهند داشت. نادیده گرفتن تلاش های طرف مقابل میتواند باعث ایجاد احساس نادیده گرفته شدن شود.
14. سوء تفاهمها
سوء تفاهمها در هر رابطهای اتفاق میافتند. اما اگر به درستی مدیریت نشوند، میتوانند باعث ایجاد اختلاف و کدورت شوند. ممکن است شما چیزی بگویید یا انجام دهید که پارتنرتان آن را به درستی متوجه نشود و این باعث شود که او احساس کند که به او اهمیت نمیدهید. سعی کنید در صورت بروز سوء تفاهم، با پارتنرتان صحبت کنید و موضوع را روشن کنید. از او بپرسید که منظورتان از گفته یا انجام چه کاری بوده است و سعی کنید دیدگاه او را درک کنید. به جای اینکه از او عصبانی شوید، سعی کنید با آرامش و احترام با او صحبت کنید. نادیده گرفتن سوء تفاهمها میتواند منجر به ایجاد اختلاف و کدورت شود. برخی مواقع بد برداشت کردن حرف های یکدیگر باعث مشکلات بزرگتر می شود.
15. وجود مشکلات اساسی در رابطه
گاهی اوقات، احساس عدم علاقه طرف مقابل نشانهای از وجود مشکلات اساسی در رابطه است. این مشکلات ممکن است شامل عدم تعهد، خیانت، سوء استفاده یا عدم سازگاری باشد. اگر احساس میکنید که این مشکلات در رابطه شما وجود دارند، باید به آنها رسیدگی کنید. با پارتنرتان در مورد این مشکلات صحبت کنید و سعی کنید با هم راه حلی پیدا کنید. در صورت نیاز، از یک مشاور زوج درمانی کمک بگیرید. اگر رابطه شما به طور مداوم باعث رنجش و نارضایتی شما میشود، ممکن است بهتر باشد که آن را خاتمه دهید. سلامت روانی و عاطفی شما باید اولویت اصلی شما باشد. در هر صورت باید به درستی ریشه یابی شود که مشکل کجاست.







گاهی پیش می آید در رابطه عاشقانه حس می کنیم طرف مقابل دیگر مثل قبل نیست و انگار علاقه اش کم شده. این حس می تواند به دلایل مختلفی باشد که خیلی از آنها ربطی به ما ندارد. شاید طرف مقابل درگیر مشکلات شخصی است یا استرس کار دارد و نمی تواند احساساتش را مثل قبل نشان دهد.
یکی از چیزهایی که من یاد گرفتم این است که زبان عشق افراد متفاوت است. بعضی ها با کلمات محبت می کنند و بعضی با کارهای کوچک روزمره. شاید طرف مقابل شما دارد به روش خودش دوستتان دارد اما شما متوجه نمی شوید. من خودم زمانی فکر می کردم همسرم دیگر دوستم ندارد تا اینکه فهمیدم او عشقش را با کمک کردن در کارها نشان می دهد نه با حرف زدن.
مشکلات حل نشده گذشته هم می تواند مثل یک دیوار بین دو نفر باشد. اگر قبلا بحثی بوده و درست حل نشده، کم کم فاصله ایجاد می کند. من و شریک قبلی ام به خاطر یک سوء تفاهم کوچک که درباره آن حرف نزدیم، کم کم از هم دور شدیم. بعدها فهمیدم که اگر همان موقع با آرامش صحبت می کردیم، شاید رابطه مان نجات پیدا می کرد.
بعضی وقتها زندگی آنقدر شلوغ می شود که فرصتی برای رابطه باقی نمی ماند. کار، درس، خانواده و هزار مسئله دیگر آنقدر وقت می گیرد که آدم فراموش می کند به رابطه اش رسیدگی کند. یادم هست یک دوره آنقدر درگیر کار بودم که متوجه نشدم چقدر از همسرم فاصله گرفته ام. وقتی فهمیدم، سعی کردم زمان های خاصی را فقط به او اختصاص دهم.
مقایسه رابطه خود با دیگران همیشه سم است. هر رابطه ای منحصر به فرد است و شرایط خاص خودش را دارد. من قبلا مدام فکر می کردم چرا رابطه دوستم مثل فلان زوج نیست، غافل از اینکه شاید آنها هم مشکلات خودشان را دارند و من فقط ظاهر قضیه را می بینم.
قدردانی نکردن از همدیگر هم رابطه را کم کم می کشد. وقتی طرف مقابل احساس کند تلاش هایش دیده نمی شود، انگیزه اش را از دست می دهد. یک زمانی متوجه شدم همسرم چقدر زحمت می کشد اما من همیشه غر می زدم که چرا بیشتر تلاش نمی کند. وقتی شروع به تشکر از کارهای کوچکش کردم، دیدم چقدر رابطه مان بهتر شد.
ترس از صمیمیت هم یکی از دلایل فاصله گرفتن است. بعضی آدم ها به خاطر تجربیات گذشته شان نمی توانند راحت به کسی نزدیک شوند. من یک بار با کسی آشنا شدم که همیشه یک دیوار بین ما می کشید. بعدها فهمیدم به خاطر خیانت در رابطه قبلی اش، به همه شک داشت. متاسفانه آن رابطه ادامه پیدا نکرد چون او حاضر نبود روی این موضوع کار کند.
گاهی پیش می آید در رابطه عاشقانه حس می کنیم طرف مقابل دیگر مثل قبل نیست و انگار علاقه اش کم شده. این حس می تواند به دلایل مختلفی باشد که خیلی از آنها ربطی به ما ندارد. شاید طرف مقابل درگیر مشکلات شخصی است یا استرس کار دارد و نمی تواند احساساتش را مثل قبل نشان دهد.
یکی از چیزهایی که من یاد گرفتم این است که زبان عشق افراد متفاوت است. بعضی ها با کلمات محبت می کنند و بعضی با کارهای کوچک روزمره. شاید طرف مقابل شما دارد به روش خودش دوستتان دارد اما شما متوجه نمی شوید. من خودم زمانی فکر می کردم همسرم دیگر دوستم ندارد تا اینکه فهمیدم او عشقش را با کمک کردن در کارها نشان می دهد نه با حرف زدن.
مشکلات حل نشده گذشته هم می تواند مثل یک دیوار بین دو نفر باشد. اگر قبلا بحثی بوده و درست حل نشده، کم کم فاصله ایجاد می کند. من و شریک قبلی ام به خاطر یک سوء تفاهم کوچک که درباره آن حرف نزدیم، کم کم از هم دور شدیم. بعدها فهمیدم که اگر همان موقع با آرامش صحبت می کردیم، شاید رابطه مان نجات پیدا می کرد.
بعضی وقتها زندگی آنقدر شلوغ می شود که فرصتی برای رابطه باقی نمی ماند. کار، درس، خانواده و هزار مسئله دیگر آنقدر وقت می گیرد که آدم فراموش می کند به رابطه اش رسیدگی کند. یادم هست یک دوره آنقدر درگیر کار بودم که متوجه نشدم چقدر از همسرم فاصله گرفته ام. وقتی فهمیدم، سعی کردم زمان های خاصی را فقط به او اختصاص دهم.
مقایسه رابطه خود با دیگران همیشه سم است. هر رابطه ای منحصر به فرد است و شرایط خاص خودش را دارد. من قبلا مدام فکر می کردم چرا رابطه دوستم مثل فلان زوج نیست، غافل از اینکه شاید آنها هم مشکلات خودشان را دارند و من فقط ظاهر قضیه را می بینم.
قدردانی نکردن از همدیگر هم رابطه را کم کم می کشد. وقتی طرف مقابل احساس کند تلاش هایش دیده نمی شود، انگیزه اش را از دست می دهد. یک زمانی متوجه شدم همسرم چقدر زحمت می کشد اما من همیشه غر می زدم که چرا بیشتر تلاش نمی کند. وقتی شروع به تشکر از کارهای کوچکش کردم، دیدم چقدر رابطه مان بهتر شد.
ترس از صمیمیت هم یکی از دلایل فاصله گرفتن است. بعضی آدم ها به خاطر تجربیات گذشته شان نمی توانند راحت به کسی نزدیک شوند. من یک بار با کسی آشنا شدم که همیشه یک دیوار بین ما می کشید. بعدها فهمیدم به خاطر خیانت در رابطه قبلی اش، به همه شک داشت. متاسفانه آن رابطه ادامه پیدا نکرد چون او حاضر نبود روی این موضوع کار کند.