زناشویی

وقتی عشق به وابستگی تبدیل می‌شود؛ ۲۱ دلیل پنهان را بشناسید

رابطه عاشقانه قرار است منبع آرامش، حمایت و رشد باشد. اما گاهی اوقات، مسیری ناهموار طی می‌شود و این رابطه به دام وابستگی و کنترل‌گری می‌افتد. چه عواملی باعث این تغییر ناخوشایند می‌شوند؟ در این پست، 21 دلیل احتمالی را بررسی می‌کنیم: رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران این عوامل می‌توانند به صورت تکی یا ترکیبی، زمینه را برای ایجاد یک رابطه ناسالم فراهم کنند:

  • ترس از تنهایی:

    این ترس می‌تواند باعث شود فرد به هر قیمتی به رابطه بچسبد، حتی اگر رابطه سالم نباشد.
  • اعتماد به نفس پایین:

    فردی که اعتماد به نفس پایینی دارد، ممکن است احساس کند لایق عشق و توجه نیست و به همین دلیل، کنترل‌گری طرف مقابل را تحمل کند.
  • تجربه‌های آسیب‌زای گذشته:

    تجربه‌های بد در روابط قبلی، مثل خیانت یا سوءاستفاده، می‌تواند باعث ایجاد الگوهای وابستگی و کنترل‌گری شود.
  • مشکلات حل نشده در کودکی:

    کمبود محبت یا عدم توجه در کودکی می‌تواند منجر به نیاز بیش از حد به تایید و توجه در بزرگسالی شود.
  • عدم استقلال مالی:

    وابستگی مالی به طرف مقابل می‌تواند فرد را در رابطه گیر بیندازد و قدرت چانه‌زنی او را کاهش دهد.
  • باورهای غلط درباره عشق:

    برخی باورهای غلط، مثل “عشق واقعی یعنی یکی شدن با دیگری”، می‌تواند زمینه را برای وابستگی فراهم کند.
  • مشکلات ارتباطی:

    ناتوانی در بیان احساسات و نیازها به طور صحیح، می‌تواند منجر به سوءتفاهم و در نتیجه، کنترل‌گری شود.
  • عدم تعیین مرزهای سالم:

    اگر افراد نتوانند مرزهای شخصی خود را مشخص کنند و از آنها دفاع کنند، ممکن است به راحتی مورد سوءاستفاده قرار بگیرند.
  • حسادت:

    حسادت می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین عوامل ایجاد کنترل در رابطه باشد. فرد حسود می‌خواهد تمام رفتارهای طرف مقابل را تحت نظر داشته باشد.
  • نیاز به قدرت و کنترل:

    برخی افراد به طور ذاتی نیاز به کنترل دیگران دارند و از قدرت خود در رابطه سوءاستفاده می‌کنند.
  • وجود اختلالات شخصیتی:

    برخی اختلالات شخصیتی، مانند اختلال شخصیت مرزی یا خودشیفته، می‌توانند باعث ایجاد رفتارهای وابسته و کنترل‌گر شوند.
  • عدم آگاهی از رفتارهای ناسالم:

    گاهی اوقات افراد متوجه نیستند که رفتارهایشان در رابطه ناسالم و کنترل‌گرانه است.
  • فشار اجتماعی و خانوادگی:

    فشار از طرف خانواده یا جامعه برای حفظ رابطه، حتی اگر رابطه ناسالم باشد، می‌تواند فرد را در رابطه نگه دارد.
  • ترس از قضاوت:

    ترس از قضاوت دیگران در صورت جدایی، می‌تواند باعث شود فرد رابطه ناسالم را تحمل کند.
  • باور به تغییر طرف مقابل:

    امید به اینکه طرف مقابل تغییر خواهد کرد، می‌تواند فرد را در رابطه نگه دارد، حتی اگر هیچ نشانه‌ای از تغییر وجود نداشته باشد.
  • سوء مصرف مواد مخدر یا الکل:

    سوء مصرف مواد می‌تواند باعث بروز رفتارهای خشونت‌آمیز و کنترل‌گرانه شود.
  • عدم حمایت اجتماعی:

    نداشتن دوستان و خانواده حامی می‌تواند فرد را در رابطه ایزوله کند و او را در برابر رفتارهای کنترل‌گرانه آسیب‌پذیرتر کند.
  • سطح پایین سلامت روان:

    مشکلات مربوط به سلامت روان مانند افسردگی و اضطراب، توانایی مدیریت و دید درست نسبت به رابطه را کاهش می دهد.
  • فرهنگ و سنت های اشتباه:

    برخی از فرهنگ ها و سنت ها، به طور ناخودآگاه، اجازه رفتارهای کنترل گرانه را می دهند.
  • مقایسه خود با دیگران:

    مقایسه مداوم خود با دیگران و احساس ناکافی بودن، میتواند زمینه ساز حسادت و نیاز به کنترل بیشتر شود.
  • عدم شناخت کافی قبل از رابطه:

    شروع یک رابطه بدون شناخت کافی از طرف مقابل، احتمال بروز مشکلات و در نتیجه کنترل گری را افزایش می دهد.

آگاهی از این عوامل، اولین قدم برای پیشگیری از تبدیل یک رابطه عاشقانه به یک رابطه وابسته و کنترل‌گر است. اگر در یک رابطه هستید و احساس می‌کنید که در حال وابستگی یا کنترل شدن هستید، حتماً از یک متخصص کمک بگیرید.

چرا روابط عاشقانه به وابستگی و کنترل تبدیل می‌شوند؟

مقدمه

رابطه‌های عاشقانه، زمانی که سالم و متعادل باشند، می‌توانند منبع شادی، حمایت و رشد فردی باشند. با این حال، گاهی اوقات این روابط به سمت وابستگی ناسالم و رفتارهای کنترل‌گرانه پیش می‌روند. این تغییر شکل می‌تواند به دلایل مختلفی رخ دهد که در این مقاله به 21 مورد از آنها اشاره می‌کنیم. بهبود روابط زناشویی

1. فقدان عزت نفس

افرادی که عزت نفس پایینی دارند، ممکن است برای تایید خود و احساس ارزشمندی به شدت به تایید و توجه شریک عاطفی خود وابسته شوند. این وابستگی می‌تواند به کنترل‌گری برای حفظ رابطه و جلوگیری از ترک شدن منجر شود. آنها تصور می‌کنند بدون حضور معشوقشان، زندگی‌شان بی‌معنا خواهد بود. ترس از تنهایی و رها شدن، محرک اصلی این رفتار است. نیاز به تایید دائم از سوی طرف مقابل در آنها بسیار زیاد است. این افراد ممکن است انتقاد را به سختی تحمل کنند. احساس بی‌کفایتی در آنها قوی است. همواره به دنبال جلب رضایت طرف مقابل هستند.

2. ترس از تنهایی

ترس از تنها ماندن، یکی از قوی‌ترین انگیزه‌ها برای چسبیدن به یک رابطه، حتی یک رابطه ناسالم، است. این ترس می‌تواند باعث شود فرد رفتارهای کنترل‌گرانه را تحمل کند یا خود به آنها روی آورد تا از ترک شدن جلوگیری کند. تصور تنهایی برای آنها بسیار دردناک است. ممکن است تجربیات تلخ رها شدگی در گذشته داشته باشند. به هر قیمتی از پایان رابطه می‌ترسند. حتی در یک رابطه نامناسب، احساس امنیت نسبی می‌کنند. تصور می‌کنند بدون رابطه، زندگی‌شان بی‌هدف خواهد بود. ممکن است به دلیل فشار اجتماعی از تنها بودن هراس داشته باشند.

3. تجربیات آسیب‌زای گذشته

تجربیات آسیب‌زا در کودکی یا روابط قبلی، مانند سوءاستفاده عاطفی، جسمی یا جنسی، می‌تواند الگوهای ناسالمی را در فرد ایجاد کند که در روابط بعدی تکرار می‌شوند. این الگوها می‌توانند شامل وابستگی ناسالم و رفتارهای کنترل‌گرانه باشند. ممکن است قربانی سوء استفاده در کودکی بوده باشند. شاهد خشونت خانگی بوده‌اند. در روابط قبلی مورد خیانت قرار گرفته‌اند. اعتماد به نفس آنها به شدت آسیب دیده است. الگوهای ناسالم ارتباطی را آموخته‌اند. به سختی می‌توانند به دیگران اعتماد کنند. همواره در حال دفاع از خود هستند.

4. باورهای نادرست درباره عشق

باورهای نادرست و رمانتیک شده درباره عشق، مانند اینکه عشق باید همیشگی و بدون نقص باشد، می‌تواند انتظارات غیرواقع‌بینانه‌ای را در رابطه ایجاد کند. وقتی این انتظارات برآورده نمی‌شوند، فرد ممکن است برای حفظ رابطه به رفتارهای کنترل‌گرانه روی آورد. فکر می‌کنند عشق باید بی‌قید و شرط باشد. تصور می‌کنند عشق واقعی هیچ‌گاه از بین نمی‌رود. انتظار دارند شریکشان همیشه نیازهای آنها را برآورده کند. تصویر غیرواقعی از رابطه در ذهن دارند. باور دارند عشق باید با فداکاری بی‌اندازه همراه باشد. به دنبال یافتن نیمه گمشده خود هستند. تصور می‌کنند با ازدواج تمام مشکلات حل می‌شود. مهارت‌های رابطه زناشویی

5. الگوهای خانوادگی ناسالم

رشد در خانواده‌ای که در آن وابستگی ناسالم، کنترل‌گری یا سوءاستفاده عاطفی وجود داشته، می‌تواند فرد را مستعد تکرار این الگوها در روابط خود کند. فرد ممکن است ناآگاهانه این الگوها را به عنوان رفتارهای طبیعی و پذیرفته‌شده تلقی کند. در خانواده‌شان کنترل‌گری امری عادی بوده است. شاهد روابط وابسته بین والدین بوده‌اند. در خانواده‌شان مرزهای مشخصی وجود نداشته است. باور دارند کنترل کردن نشانه محبت است. یاد گرفته‌اند که نیازهای خود را نادیده بگیرند. در خانواده‌شان ارتباطات ناسالم وجود داشته است. ممکن است مورد غفلت عاطفی قرار گرفته باشند.

6. عدم توانایی در برقراری ارتباط سالم

وقتی افراد نمی‌توانند به طور موثر و سالم با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، سوءتفاهم‌ها و تعارضات می‌توانند منجر به رفتارهای کنترل‌گرانه شوند. مثلا فرد ممکن است به جای بیان نیازها و خواسته‌های خود، سعی کند با کنترل رفتار طرف مقابل به خواسته‌هایش برسد. نمی‌توانند احساسات خود را به درستی بیان کنند. از صحبت کردن درباره مشکلات می‌ترسند. به جای حل مسئله، به سرزنش کردن روی می‌آورند. در گفتگوها حالت تدافعی به خود می‌گیرند. به جای گوش دادن فعال، فقط منتظر نوبت خود برای صحبت کردن هستند. نمی‌توانند به درستی از طرف مقابل انتقاد کنند. از ایجاد صمیمیت عاطفی می‌ترسند.

7. عدم وجود مرزهای سالم

عدم وجود مرزهای مشخص و سالم در رابطه، به فرد اجازه می‌دهد تا به حریم شخصی و احساسات دیگری تجاوز کند. این تجاوز می‌تواند شامل کنترل رفتار، افکار و احساسات طرف مقابل باشد. اجازه می‌دهند دیگران به راحتی از آنها سوءاستفاده کنند. نمی‌توانند به درخواست‌های نامعقول “نه” بگویند. مرزهای فیزیکی و عاطفی آنها نامشخص است. به راحتی تحت تاثیر نظرات دیگران قرار می‌گیرند. احساس مسئولیت بیش از حدی نسبت به دیگران دارند. به خود اجازه می‌دهند وارد حریم خصوصی دیگران شوند. نمی‌توانند از خود در برابر سوءاستفاده محافظت کنند.

8. حسادت و مالکیت

حسادت شدید و احساس مالکیت نسبت به شریک عاطفی می‌تواند منجر به رفتارهای کنترل‌گرانه شود. فرد حسود ممکن است سعی کند با محدود کردن روابط اجتماعی طرف مقابل، چک کردن مداوم تلفن و شبکه‌های اجتماعی او، یا تعیین اینکه چه کسی را می‌تواند ببیند و چه کسی را نه، او را کنترل کند. به شدت به شریک عاطفی خود حسادت می‌کنند. احساس مالکیت نسبت به طرف مقابل دارند. رفتار‌های طرف مقابل را به دقت زیر نظر می‌گیرند. به دوستان و خانواده شریک عاطفی خود حسادت می‌کنند. همیشه نگران خیانت دیدن هستند. به طرف مقابل اجازه استقلال نمی‌دهند. به راحتی عصبانی و خشمگین می‌شوند.

9. مشکلات سلامت روان

برخی از اختلالات سلامت روان، مانند اختلال شخصیت مرزی (BPD)، اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) و اختلال شخصیت وابسته (DPD)، می‌توانند فرد را مستعد وابستگی ناسالم و رفتارهای کنترل‌گرانه کنند. این اختلالات می‌توانند باعث شوند فرد در تنظیم احساسات خود، حفظ روابط سالم و درک دیدگاه دیگران مشکل داشته باشد. ممکن است مبتلا به اختلال اضطراب باشند. از افسردگی رنج می‌برند. مشکلات مربوط به کنترل خشم دارند. اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) دارند. اختلالات خوردن (مانند بی‌اشتهایی عصبی یا پرخوری عصبی) دارند. اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) دارند. سابقه‌ی سوء مصرف مواد مخدر یا الکل دارند.

10. نابرابری قدرت در رابطه

وقتی یکی از طرفین در رابطه قدرت بیشتری نسبت به دیگری دارد (مثلاً از نظر مالی، اجتماعی یا عاطفی)، احتمال اینکه از این قدرت برای کنترل طرف مقابل استفاده کند، افزایش می‌یابد. این نابرابری قدرت می‌تواند باعث شود طرف مقابل احساس ناتوانی و وابستگی کند. یکی از طرفین از نظر مالی وابسته به دیگری است. یکی از طرفین از نظر اجتماعی موقعیت بالاتری دارد. یکی از طرفین از نظر عاطفی آسیب پذیرتر است. یکی از طرفین از نظر جنسی فعال تر است. یکی از طرفین مسئولیت‌های بیشتری در رابطه دارد. یکی از طرفین کنترل بیشتری بر تصمیمات رابطه دارد. یکی از طرفین بیشتر از دیگری در رابطه فداکاری می‌کند.

11. کمبود مهارت‌های حل مسئله

وقتی زوجین مهارت‌های لازم برای حل مسائل و اختلافات خود را ندارند، ممکن است به جای گفتگو و مصالحه، به رفتارهای کنترل‌گرانه روی آورند. این رفتارها می‌توانند شامل قهر کردن، تهدید کردن، سرزنش کردن و یا اجتناب از صحبت کردن درباره مشکلات باشد. نمی‌دانند چگونه به طور سازنده با اختلافات برخورد کنند. به جای حل مسئله، به دنبال مقصر می‌گردند. از گفتگو درباره موضوعات حساس اجتناب می‌کنند. به جای پیدا کردن راه حل، بر مشکلات تمرکز می‌کنند. در گفتگوها حالت تدافعی به خود می‌گیرند. نمی‌توانند به درستی از طرف مقابل انتقاد کنند. از مهارت‌های شنیداری ضعیفی برخوردار هستند.

12. فشار اجتماعی و فرهنگی

فشار اجتماعی و فرهنگی برای ازدواج و حفظ رابطه، حتی اگر ناسالم باشد، می‌تواند افراد را تشویق کند تا رفتارهای کنترل‌گرانه را تحمل کنند یا خود به آنها روی آورند. این فشار می‌تواند به ویژه در جوامعی که طلاق را تابو می‌دانند، قوی باشد. مهارت‌های رابطه زناشویی فشار خانواده برای ازدواج زودهنگام وجود دارد. فرهنگ طلاق را به عنوان یک شکست می‌داند. زنان را تشویق به فداکاری بیش از حد در رابطه می‌کند. مردان را تشویق به کنترل زنان می‌کند. اهمیت زیادی به ظاهر و حفظ آبروی اجتماعی می‌دهد. برابری جنسیتی را به رسمیت نمی‌شناسد. از روابط ناسالم حمایت می‌کند.

13. وابستگی مالی

وابستگی مالی یکی از طرفین به دیگری می‌تواند منجر به سوء استفاده و کنترل شود. فردی که از نظر مالی وابسته است، ممکن است مجبور شود رفتارهای کنترل‌گرانه را تحمل کند تا از امنیت مالی خود محافظت کند. یکی از طرفین منبع درآمد دیگری است. یکی از طرفین برای تامین نیازهای اساسی خود به دیگری وابسته است. یکی از طرفین کنترل بیشتری بر امور مالی خانواده دارد. یکی از طرفین از نظر مالی از دیگری سوء استفاده می‌کند. یکی از طرفین با تهدید قطع حمایت مالی، دیگری را کنترل می‌کند. یکی از طرفین به دلیل عدم استقلال مالی، احساس ناتوانی می‌کند. یکی از طرفین از نظر مالی به شدت محافظه کار است.

14. فقدان فعالیت‌های فردی و اجتماعی

وقتی افراد تمام وقت و انرژی خود را صرف رابطه می‌کنند و فعالیت‌های فردی و اجتماعی خود را نادیده می‌گیرند، به شدت به شریک عاطفی خود وابسته می‌شوند. این وابستگی می‌تواند به رفتارهای کنترل‌گرانه برای حفظ رابطه منجر شود. رابطه زناشویی تمام وقت خود را با شریک عاطفی خود می‌گذرانند. فعالیت‌های مورد علاقه خود را کنار گذاشته‌اند. با دوستان و خانواده خود ارتباط کمی دارند. هویت فردی خود را در رابطه گم کرده‌اند. به شدت به تایید و توجه شریک عاطفی خود وابسته هستند. از تنهایی می‌ترسند. احساس بی‌معنایی می‌کنند.

15. سوء مصرف مواد مخدر و الکل

سوء مصرف مواد مخدر و الکل می‌تواند قضاوت فرد را مختل کند، رفتارهای پرخاشگرانه و کنترل‌گرانه را تشدید کند و وابستگی ناسالم را افزایش دهد. این مواد می‌توانند باعث شوند فرد در تنظیم احساسات خود و برقراری ارتباط سالم مشکل داشته باشد. مواد مخدر و الکل باعث تحریک رفتارهای پرخاشگرانه می‌شوند. قضاوت فرد را مختل می‌کنند. کنترل احساسات را دشوارتر می‌کنند. میزان وابستگی به شریک عاطفی را افزایش می‌دهند. باعث ایجاد مشکلات مالی می‌شوند. اعتماد در رابطه را از بین می‌برند. باعث ایجاد انزوا و گوشه‌گیری می‌شوند.

16. اختلال در صمیمیت

فقدان صمیمیت عاطفی، فیزیکی یا معنوی در رابطه می‌تواند باعث شود افراد به دنبال راه‌های دیگری برای احساس نزدیکی و ارتباط با یکدیگر باشند. این راه‌ها می‌توانند شامل رفتارهای کنترل‌گرانه باشند، مانند تلاش برای کنترل افکار و احساسات طرف مقابل. از صمیمیت عاطفی می‌ترسند. در برقراری ارتباط صمیمانه مشکل دارند. از بیان احساسات واقعی خود اجتناب می‌کنند. در نشان دادن آسیب‌پذیری مشکل دارند. از صمیمیت فیزیکی می‌ترسند. احساس تنهایی و انزوا می‌کنند. به دنبال راه‌های دیگری برای پر کردن این خلاء هستند.

17. عدم پذیرش تفاوت‌ها

وقتی افراد نمی‌توانند تفاوت‌های یکدیگر را بپذیرند و به آنها احترام بگذارند، ممکن است سعی کنند با کنترل رفتار و افکار طرف مقابل، او را به شکلی که خود می‌خواهند درآورند. این تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل می‌تواند منجر به تنش و تعارض در رابطه شود. به دنبال تغییر دادن شریک عاطفی خود هستند. تفاوت‌های یکدیگر را نمی‌پذیرند. به نظرات و عقاید یکدیگر احترام نمی‌گذارند. سعی می‌کنند باورهای خود را به طرف مقابل تحمیل کنند. انعطاف‌پذیری ندارند. همیشه حق با خودشان می‌دانند. نمی‌توانند با دیدگاه طرف مقابل همدلی کنند.

18. کمبود صبر و تحمل

در روابطی که صبر و تحمل کم است، افراد به سرعت از یکدیگر ناامید می‌شوند و به رفتارهای کنترل‌گرانه روی می‌آورند تا به سرعت به نتیجه دلخواه خود برسند. آنها ممکن است از تهدید، قهر و یا سرزنش برای وادار کردن طرف مقابل به انجام کاری که می‌خواهند استفاده کنند. به سرعت ناامید می‌شوند. تحمل کمی دارند. می‌خواهند همه چیز را به سرعت حل کنند. از تهدید و ارعاب برای رسیدن به خواسته‌های خود استفاده می‌کنند. صبوری لازم برای حل مسائل را ندارند. به راحتی عصبانی می‌شوند. به جای گفتگو، به دنبال راه حل‌های فوری هستند.

19. عدم شناخت خود

افرادی که شناخت کافی از خود ندارند، نمی‌دانند چه نیازهایی دارند، چه می‌خواهند و چه چیزهایی برایشان مهم است. این عدم شناخت می‌تواند باعث شود آنها به شدت به تایید و توجه شریک عاطفی خود وابسته شوند و به راحتی تحت تاثیر او قرار گیرند. نمی‌دانند چه می‌خواهند. به نیازهای خود آگاه نیستند. به راحتی تحت تاثیر دیگران قرار می‌گیرند. نمی‌توانند برای خود تصمیم بگیرند. هویت فردی مشخصی ندارند. به شدت به تایید دیگران وابسته هستند. احساس گم‌گشتگی می‌کنند.

20. وجود رازهای پنهان

وجود رازهای پنهان در رابطه می‌تواند باعث ایجاد بی‌اعتمادی و شک شود. فردی که احساس می‌کند طرف مقابل چیزی را از او پنهان می‌کند، ممکن است به رفتارهای کنترل‌گرانه روی آورد تا حقیقت را کشف کند. طرف مقابل چیزهایی را از آنها پنهان می‌کند. به صداقت طرف مقابل شک دارند. احساس ناامنی می‌کنند. به دنبال کشف رازهای طرف مقابل هستند. اعتماد در رابطه از بین رفته است. فضای رابطه پر از تنش و اضطراب است. احساس می‌کنند به آنها خیانت شده است.

21. عدم بخشش

عدم توانایی در بخشش اشتباهات گذشته می‌تواند باعث شود خشم و رنجش در رابطه باقی بماند. این خشم و رنجش می‌تواند منجر به رفتارهای کنترل‌گرانه شود، مانند یادآوری مداوم اشتباهات گذشته یا تلاش برای انتقام گرفتن از طرف مقابل. نمی‌توانند اشتباهات گذشته را ببخشند. خشم و رنجش در رابطه باقی مانده است. مدام اشتباهات گذشته را به طرف مقابل یادآوری می‌کنند. به دنبال انتقام گرفتن هستند. اعتماد در رابطه از بین رفته است. احساس می‌کنند قربانی شده‌اند. نمی‌توانند از گذشته عبور کنند.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا